نماز ظهر عاشورا ... ؟
نماز ظهر عاشورا ... ؟
...در گیرودار جنگ، ابوثمامه صائدی ... نزد امام حسین علیه السلام رفت و به او عرض کرد:« ...نمازی را که اکنون وقتش رسیده، با تو خوانده باشم.» امام حسین (ع) سر به سوی آسمان بلند کرد و فرمود:« نماز را به یادم آوردی، خداوند تو را از نمازگزاران و ذاکران قرار دهد. آری، وقت نماز است.» آنگاه فرمود:« به دشمن بگویید مهلتی بدهد تا ما نماز بگزاریم.»حصین بن تمیم از سپاه کوفه گفت:« نماز شما قبول نیست.»... نماز خواندن امام در ظهر عاشورا از چند جهت قابل توجه و بررسی است:۱- وظیفة دینی و شرعی۲- نشان دادن اهمیت نماز و احکام شرع۳-باطل سازی تبلیغات دروغین دشمن ...
در گیرودار جنگ، ابوثمامه صائدی وقتی دید وقت نماز ظهر فرا رسیده، نزد امام حسین علیه السلام رفت و به او عرض کرد:« یا اباعبدالله، جانم به فدایت! سپاه دشمن به تو نزدیک شده و به خدا سوگند من باید پیش از تو کشته شوم. اما دوست دارم قبل از اینکه خداوند را ملاقات کنم، نمازی را که اکنون وقتش رسیده، با تو خوانده باشم.»
امام حسین علیه السلام سر به سوی آسمان بلند کرد و فرمود:« نماز را به یادم آوردی، خداوند تو را از نمازگزاران و ذاکران قرار دهد. آری، وقت نماز است.» آنگاه فرمود:« به دشمن بگویید مهلتی بدهد تا ما نماز بگزاریم.»
حصین بن تمیم از سپاه کوفه گفت:« نماز شما قبول نیست.»
حبیب بن مظاهر پاسخ او را داد و جنگ تن به تنش با حصین، منجر به شهادتش شد.
زهیر بن قین و سعید بن عبدالله پیشاپیش امام علیه السلام ایستادند و امام با نیمی از اصحاب نماز خوف بهجا آوردند؛ در طول نماز، سپاه دشمن آن قدر نیزه به سوی آنان پرتاب کرد که به محض پایان نماز، سعید بن عبدالله بر زمین افتاد و به شهادت رسید.(منابع: ابصارالعین، ص 70 - بحارالانوار، ج 45، ص 21. )
از خواندن امام در ظهر عاشورا از چند جهت قابل توجه و بررسی است:
1 – وظیفة دینی و شرعی: امام(ع) از ابتدای حرکت و قیام، دین اسلام و احیای احکام الهی و سنت پیامبر(ص) را اساس حرکت و قیام خود معرفی میکند و در تمام حوادث و برخوردها، از دایرة شرع و احکام الهی خارج نمیشود. در بین احکام اسلام، نماز اهمیت خاصی دارد و به هیچ وجه ترک پذیر نیست، حتی اگر فوت گردد، باید قضای آن به جا آورده شود.
اگر فردی عذر شرعی دارد و از به جا آوردن نماز در حالت ایستاده ناتوان است، باید تکیه دهد یا بنشیند یا نشسته تکیه دهد یا بخوابد، و خلاصه در هر صورت که برای او ممکن است،نماز را به جا آورد؛ حتی اگر فردی در حال غرق شدن است و وقت نماز تنگ میباشد، باید با اشاره نماز بخواند.
گناهکاران نیز نباید نماز را ترک کنند، مثلاً اگر فردی مشروب خورده و مست است، باید بعد از خارج شدن از حال مستی، خود را پاک کرده و نمازش را بخواند.
با توجه به اهمیت فوق العادة نماز، برای حالتهای خوف و خطر از جمله میدان جنگ که دشمن رو به رو است و حال هجوم دارد، دستور نماز خوف با ویژگیهای خودش داده شده است.(1)
در میدان نبرد اگر اوضاع خیلی بحرانی بود و خواندن نماز خوف ممکن نبود، باز نماز ساقط نمیشود و رزمندگان باید به حالت فردی رو به قبله تکبیرةالاحرام بگویند و بقیة افعال و اذکار را به صورت اشاره و ایستاده یا در حال راه رفتن و به هر صورت ممکن دیگر به جا آورند. حتی در نهایت درجة سختی (که به هیچ وجه به جا آوردن او را دو افعال نماز حتی با اشاره ممکن نباشد) باید به نیت نماز و به جای هر رکعت، یک تسبیح چهارگانه (سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر) بگوید.
بنابراین نماز از واجباتی است که در صورتهای مختلف حکم دارد و حکم شرعی آن در اوضاع جنگی، نماز خوف است. امام حسین(ع) در روز عاشورا مطابق دستور شرع، نماز خوف خواند و به تکلیف شرعی خود عمل کرد.
2 – نشان دادن اهمیت نماز و احکام شرع؛ دستورهای دین حیاتبخش هستند و مؤمنان با معرفت، عاشق عمل به احکام شرع میباشند. نماز و عبادت، نجوا و راز و نیاز با خالق یگانه هستی است و رسول خدا به همین جهت فرمود:
«نور چشم من در نماز است».(2)
از اهداف مهم امامان در تمام لحظات زندگی، توجه دادن عملی به اهمیت و سازندگی احکام شرعی به خصوص عبادات میباشد. هیچ مهمی آنان را از این وظیفه و هدف باز نمیداشت.
امام علی(ع) در جنگ صفین در میدان نبرد، نزدیک ظهر، چشم به آسمان دوخته و منتظر زوال آفتاب بود، تا نمازش را در اول وقت به جا آورد. «ابن عباس» که چشم انتظاری امام را دید، سؤال کرد: یا امیرمؤمنان! نگران چیزی هستید؟ امام فرمود: منتظر رسیدن وقت نماز میباشم. ابن عباس گفت: در این وقت حساس نمیتوانیم دست از جنگ برداشته و مشغول نماز گردیم. امام فرمود: ما برای نماز با دشمنان میجنگیم.(3)
امام حسین(ع) به عنوان تربیت شدة مکتب پیامبر(ص) و امیرمؤمنان(ع) چنان به نماز و تلاوت قرآن عشق میورزد که عصر روز نهم محرم،وقتی سپاه دشمن آمادة حمله شده،برادر گرامی خود را به سوی آنان فرستاد تا یک شب مهلت بگیرد و برای بیان علت مهلت خواهی فرمود:
اگر توانستی آنان را امشب منصرف کن و تا فردا از حمله باز بدار تا امشب را نماز بخوانیم، دعا کنیم و طلب آمرزش نماییم که خدا میداند من نماز و خواندن قرآن و دعای زیاد و آمرزش خواهی را دوست دارم.(4)
آری، امام حسین(ع) عاشق عبادت و نجوا با خدای یگانه بود و با رفتار و عمل خود، اهمیت نماز را فریاد میکرد و عشق او به عبادت، در همة لحظات زندگیاش تجلی داشت و با عمل خود دعوت کننده به احکام دین بود. وقتی ظهر عاشورا ابوثمامة صائدی به امام(ع) نماز ظهر را یادآور شد، از صمیم دل برای آن یار با وفایش دعا کرد و فرمود:
«نماز را یادآور شدی. خداوند تو را از نمازگزاران قرار دهد!»
بعد امام از دشمن خواست مهلت ادای نماز بدهند، ولی آنان با گستاخی تمام از نبرد دست نکشیدند و امام مجبور شد نماز خوف بخواند اما بنا به روایتی دیگر با اشاره ادای واجب نماید.(5)
اما (ع) با عمل خود، عشق بی نظیر خود به عبادت و بندگی را نشان داد واهمیت آن را برای همیشه تاریخ ثبت کرد.
3 – باطل سازی تبلیغات دروغین دشمن؛ بنی امیه با ناجوانمردی علی بن ابی طالب(ع) و فرزندانش را افرادی لاابالی و غیر مقیّد به دین معرفی کرده بودند، به طوری که وقتی خبر شهادت امام علی(ع) در محراب کوفه به گوش شامیان رسید، بسیاری با تعجب میپرسیدند: مگر امام نماز هم میخواند؟!
یزید وحزب اموی سعی داشتند امام حسین(ع) را دشمن خلیفة رسول خدا(ص) و غیر مقیّد به احکام شرع جلوه دهند. امام و یارانش با توجه به این تبلیغات دروغین، سعی داشتند با سخن و عمل خود این دروغ بزرگ را آشکار ساخته، فریب خوردگان تبلیغات اموی را بیدار و متوجه گردانند. وقتی امام حسین(ع) شب عاشورا مهلت گرفت و خود و اصحابش در آن شب به عبادت و مناجات و تلاوت قرآن پرداختند،جمعی از لشکر دشمن، متوجه دروغین بودن تبلیغات یزیدیان شدند و همان شب به امام ملحق گردیدند.(6)
امام حسین(ع) در روز عاشورا در میدان نبرد به برپایی نماز همت گمارد تا در تاریخ ثبت شود که پایبندی حضرت به دین به حدی بود که در هنگامهای همچون میدان نبرد هم نماز را فراموش نکرد و به تأخیر نینداخت، تا دشمنان نتوانند او و اهل بیتش را به بی دینی و لا ابالیگری یا خارج شدن از جمع مسلمانان متهم سازند، به همین جهت در زیارت حضرت، بر اسلام و ایمان و اقامة نماز توسط حضرت تأکید میشود:
«أشهدُ انّک قد اقمتَ الصلاة؛ شهادت میدهم که تو نماز را برپا داشتی».
برپایی نماز و برخورد دشمنان با نماز خواندن حضرت،چهرة ضد دینی و ناجوانمردی دشمن را نمایان ساخت، که ابزار مهم تبلیغی برای آشکار نمودن ماهیت دشمنان بود، که نه تنها معیارهای دین را نادیده گرفتند، بلکه حتی از اصول انسانی سرپیچی کردند.
------------------------------------------------------------------------------------------------------
پینوشتها:
1. دستور نماز خوف در کتب مفصل فقهی آمده، از جمله مسالک، شهید ثانی، ج1، ص 332 به بعد.
2. بحارالانوار،ج86، ص 3.
3. سفینة البحار، ج2، ص 44.
5. فرهنگ سخنان امام حسین(ع)،محمد دشتی، ص 691 – 692.
6. مقتل الحسین مقرم، ص 217، به نقل از تاریخ یعقوبی،ج2،ص 217.
در روز عاشورا کشتارها اغلب بعد از ظهر صورت گرفت، یعنی تا ظهر عاشورا غالب صحابه ابا عبدالله و تمام بنیهاشم و خود اباعبدالله که بعد از همه شهید شدند، زنده بودند. فقط حدود تعدادی از یاران اباعبدالله در یک جریان تیراندازی که به وسیله دشمن انجام شد، قبل از ظهر به خاک افتادند و شهید شدند. و الا باقی افراد تا ظهر عاشورا درقید حیات بودند. مردی از اصحاب اباعبدالله یک وقت متوجه شد که الان اول ظهر است. آمد عرض کرد:یا اباعبدالله وقت نماز است و ما دلمان میخواهد برای آخرین بار نماز جماعتی با شما بخوانیم. اباعبدالله نگاهی کرد و تصدیق کرد که وقت نماز است. میگویند این جمله را فرمود: ذکرت الصلوة... جعلک الله من المصلین... امام همان جا در میدان جنگ نماز خواندند، نمازی که در اصطلاح فقه اسلامی «نماز خوف» نامیده میشود. نماز خوف مثل نماز مسافر دو رکعت است نه چهار رکعت. یعنی انسان اگر در وطن هم باشد باز باید دو رکعت بخواند برای این که مجال نیست و آنجا باید مخفف خواند. چون اگر همه به نماز بایستند وضع دفاعیشان بهم میخورد، سربازان موظف هستند در حال نماز، نیمی در مقابل دشمن بایستند و نیمی به امام جماعت اقتدا کنند. امام جماعت یک رکعت را که خواند صبر میکند تا آنها رکعت دیگرشان را بخوانند. بعد آنها میروند پست را از رفقای خودشان میگیرند در حالی که امام همین طور منتظر نشسته یا ایستاده است. سربازان دیگر میآیند و نماز خودشان را با رکعت دوم امام میخوانند.
ابا عبدالله چنین نماز خوفی خواند ولی وضع اباعبدالله یک وضع خاصی بود زیرا چندان از دشمن دور نبودند. لهذا آن عدهای که میخواستند دفاع کنند نزدیک اباعبدالله ایستاده بودند و دشمن بیحیای بیشرم حتی در این لحظه هم آنها را راحت نگذاشت. در حالی که اباعبدالله مشغول نماز بود. دشمن شروع به تیراندازی کرد، دو نوع تیر اندازی: هم تیر زبان که یکی فریاد: حسین! نماز نخوان نماز تو فایده ای ندارد، تو بر پیشوای زمان خودت یزید یاغی هستی، نماز تو قبول نیست! و هم تیرهایی که از کمانهای معمولی شان پرتاب میکردند. یکی دو نفر از اصحاب اباعبدالله که خودشان را برای ایشان سپر قرار داده بودند، روی خاک افتادهاند. یکی از آنها سعید ابن عبد الله حنفی به حالی افتادند که وقتی نماز اباعبدالله تمام شد، دیگر نزدیک جان دادنش بود. آقا خودشان را به بالین او را رساندند. وقتی به بالین او رسیدند، او جمله عجیبی گفت: «یا اباعبدالله! اَوفیتُ؟» آیا من حق وفا را به جا آوردم؟ مثل این که هنوز هم فکر می کرد که حق حسین آن قدر بزرگ و بالاست که این مقدار فداکاری هم شاید کافی نباشد. این بود نماز ابا عبدالله در صحرای کربلا.
ابا عبدالله در این نماز تکبیر گفت، ذکر گفت، سبحان الله گفت، بحول الله و قوته اقوم و اقعد گفت، رکوع و سجود کرد. دو سه ساعت بعد از این نماز برای ایشان نماز دیگری پیش آمد، رکوع دیگری پیش آمد، سجود دیگری پیش آمد، به شکل دیگر ذکر گفت، اما رکوع ابا عبدالله آن وقتی بود که تیری به سینه مقدساش وارد شد و اباعبدالله مجبور شد تیر را از پشت سر بیرون بیاورد. سجود ایشان... سجده بر پیشانی... وقتی که از اسب بر زمین افتاد... طرف راست صورتش را روی خاکهای گرم کربلا گذاشت... ذکر ایشان ذکری دیر بود... بسم الله... و بالله... و علی ملة رسول الله...
اللهم اجعلنا من الطالبین بثاره مع امام عدل تعز به الاسلام و اهله یا رب العالمین
قطب نمای حرکت در سال 1392: